ترانه زندگی



 

 

16،17سالم که بود تمام وقتمو صرف اینترنت و فضای مجازی و لپ تاپم می کردم.

تمام زندگیم خلاصه می شد توی لپ تاپم،وقتی نت نبود لپ تاپمم دیگه نبود  درست بگم زندگیم وابسته نت و فضای داخل نت بود بدون هیچ هدفی

از اون روزا چیزی که یادمه نی نی سایت،چت رو های مختلف و شاخشون یاهو چت،وبلاگ خونی و وبلاگ درست کردن های پی در پی که هیچوقت نمیدونستم خب حالا چی بنویسم،از چی بگم

از یه زمانی ببعد اینستاگرام جای همه رو برام پر کرد و من خدافظی کردم با همه ی اون وبلاگ ها و چت روم ها و وبلاگایی که خودم درست کرده بودم

 

حالا دوباره برگشتم به اینجا،اینجایی که خیلی دوسش دارم،حس خوبی بهم میده

حالا دیگه اینستاگرامم ندارم

فقط اینجارو دارم و میخوام داشته باشم

چند وقتیه میخوام بیام و بسازم گاه نوشته هامو اما بازم با خودم میگفتم خب از چی بنویسم؟از کجا بنویسم؟

این دفعه تفاوتش اینکه نمیدونم چی بنویسم ولی میدونم چرا وبلاگ زدم و هدفم چیه میدونم که از نت های زندگی از ترانه ی زندگیم میخوام بنویسم اما چی بنویسم نمیدونم :)

دختر کوچولو ی بی هدف اون روزا حالا واس خودش خانم شده و برگشته که ترانه اشو بنویسه

به توکل نام اعظمت

سلام


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

آموزش شبکه فيروزه و متعلقات آن متخصص ارتودنسی در تهران ، دکتر فرهاد صدرالدینی اسفندیار خدایی گاهی اوقات .. امیدبان کلايمر Justin راهنماي سفر ساحل